چگونه در بهمن و اسفند یک استراتژی مطالعه و برنامه‌ریزی تنظیم کنیم؟

مطالعه در ماه‌های بهمن و اسفند از اهمیت فراوانی برخوردار است .

با توجه به اینکه این دوره دقیقا پس از امتحانات نیمسال اول قرار گرفته ممکن است به‌دلیل خستگی از امتحانات، دانش آموزان اهمیت بهمن و اسفند  را نادیده گرفته و دچار بی‌انگیزگی شوند.

اما باید توجه داشته باشید که با تمام شدن دوره امتحانات و شروع نیمسال جدید شما نیز بایستی استراتژی و دوره‌ی جدیدی را آغاز کنید.

طبق تجربه از بین دانش آموزان  سال‌های گذشته، افراد اندکی بودند که توانستند در دوره امتحانات ، مباحث نیمسال اول خود را به صورت کامل جمع‌بندی کنند؛ به همین دلیل است که نام این دوره را پیش‌جمع‌بندی مبحثی 1 ( نیمسال اول )  انتخاب کردیم و جمع‌بندی اصلی و نهایی را به دوره مطالعاتی خرداد اختصاص دادیم.

حال که دوره جمع‌بندی دروس نیمسال اول به اتمام رسیده است، در این زمان(بهمن و اسفند) شما بایستی دروس نیمسال اول را کنار گذاشته و تمرکز اصلی خود را بر روی دروس نیمسال دوم سال دوازدهم و مابقی دروس پایه‌ای بگذارید و صرفاً به مرورهای اصولی (۳۰ دقیقه‌ای) روزانه برای مرور نیمسال اول اکتفا کنید.

بهترین اقدام برای انجام این کار تهیه یک فهرست از نگرانی‌ها و به عبارت دیگر فهرستی از مباحث و اقدامات باقیمانده از نیمسال اول و مشخص کردن زمان مطالعه‌ی آن‌ها است.

زمانی که اقدامات باقی مانده از مباحث نیمسال اول یا به عبارتی نگرانی‌هایتان را فهرست کنید و برای انجام آن‌ها زمانی را در نظر بگیرید، می‌توانید با تمام تمرکز برای شروع مطالعه مباحث نیمسال دوم آماده شوید .

اتفاق مهم‌تر این است که اگر در ماه‌های بهمن و اسفند  دروس نیمسال دوم‌ را به صورت کامل مطالعه نمایید، می‌توانید در دوران طلایی نوروز مباحث پایه‌های دهم و یازدهم را جمع‌بندی کنید و در دوران مطالعاتی اردیبهشت نیز به رفع اشکال و تکمیل مباحث باقیمانده‌ دروس نیمسال اول دوازدهم بپردازید . اما تمام این اقدامات نیازمند یک استراتژی مطالعه و برنامه‌ریزی مباحث نیمسال دوم است.

برای این کار نیاز به تمرکز و توجه کافی برای مطالعه و شروعی دوباره داریم.

استراتژی مطالعه‌ در  ماه‌های بهمن و اسفند برای دانش آموزان درحال تحصیل، در اولویت اول همگام با‌ تدریس دبیر و سپس با برنامه‌ی  مطالعاتی آزمون‌های آزمایشی است ,استراتژی مطالعه  داوطلبان فارغ‌التحصیل هم صرفا  همگام با برنامه‌ی آزمون های آزمایشی است  .

با توجه به اهمیت بالای مطالعه بهمن و اسفند، متوجه می‌شویم که نیاز است برنامه‌ریزی جدید و شروعی دوباره داشته باشیم. برای سهولت و دقت در انجام این کار باید تصمیمات جدیدی اخذ شود. این تصمیمات جدید باید با توجه به مطالعه در چند ماه گذشته و نتیجه‌ای که از آن حاصل شده گرفته شود. تصمیمات راهبردی باید برای هر درس به صورت جداگانه اتخاذ شود.

به طور مثال:

برای تصمیم راهبردی در درس زیست‌شناسی نحوه‌ی مطالعه در چند ماه گذشته (نیمسال اول) و در کنار آن نتایج آزمون‌های آزمایشی در درس زیست‌شناسی، نتایج امتحانات نیمسال اول و در نهایت نتیجه را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

با توجه به بررسی‌ این نتیجه‌ها، علت ضعف و عدم پیشرفت را در درس زیست شناسی مشخص می‌کنیم.

علت‌ها می‌تواند یکی از موارد زیر باشد:

۱) عدم مطالعه‌ی کافی

۲) بی دقتی در مطالعه

۳) تسلط کم (که بدلیل تعداد تست پایین است)

۴) عدم انجام مروراصولی

۵) نداشتن دسته‌بندی مناسب و نظم ذهنی

زمانی که علل عدم کسب نتیجه مطلوب در هر درس را پیدا کردیم، تصمیمی برای تصحیح و پیشرفت می‌گیریم. حتما شنیده‌اید که در فوتبال می‌گویند:«نیمه دوم نیمه مربی‌هاست.» در این نیمه، مربی با بررسی نیمه اول بازی و ارزیابی آن، راهبردهایی را برای نیمه دوم بازی به بازیکنان ارائه می‌کند تا تیم بتواند در نیمه دوم بازی بهتری را ارائه کند. این تصمیمات نیز نقش همین راهبردهای مربی را ایفا خواهند کرد، شما با بررسی و تحلیل نتایجتان در نیمسال اول، برای نیمسال دوم تصمیمات مهمی را اخذ می‌کنید تا بتوانید پیشرفت خوبی را تجربه کنید.

تصمیم‌های راهبردی بر اساس علت عدم کسب نتیجه مطلوب در هر درس است که شما با بررسی هایی که توضیح داده شد ، آن ها را تشخیص داده و برای هر یک از آن ها میتوانید یکی از راه کار های زیر را انتخاب کنید و در استراتژی  مطالعاتی نیمه ی دوم سال تحصیلی خود اعمال کنید .

این تصمیمات شامل :

  1. افزایش ساعت مطالعه هفتگی در درس مربوطه
  2. افزایش تعداد تست آموزشی
  3. استفاده از معلم خصوصی در مبحث یا درس مربوطه
  4. رعایت فواصل زمانی مرور در برنامه مطالعاتی هفتگی
  5. بررسی، تکمیل و اصلاح خلاصه‌نویسی ها
  6. تمرین هنر آزمون دادن از طریق طراحی آزمون فرضی

و…

برای افزایش مهارت‌های آزمون دادن خود می‌توانید از تنکیک‌های هنر آزمون دادن ،  استفاده و قدرت تست‌زنی خود را افزایش دهید.

فراموش نکنید از دست دادن این دوره می‌تواند باعث بی نظم شدن استراتژی کلی برنامه مطالعاتی شما در طول سال تحصیلی شود.

پس ماه‌های بهمن و اسفند را حتما جدی گرفته و مسیرتان را پرتلاش ادامه دهید.

پروزتان بلند و مدوام

محمدرضا پوردستمالچی

4 نشانه افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخورد دارند

هوش هیجانی یا هوش عاطفی یکی ازانواع هوش است که در دوران مدرن بیش از پیش به آن‌می دهند.

هوش هیجانی شیوه ای است که با استفاده از آن احساسات و عواطف خود را دریافت،درک،بیان و مدیریت می کنید.این جنبه از هوش بسیار اهمیت دارد چرا که هرچه شما بیش تر این ابعاد خود را بشناسید،سلامت ذهنی و رفتار اجتماعی شما بهتر می شود.

احتمالا خیلی از آدم ها هوش هیجان بالایی دارند اما از وجود آن آگاه نیستند و برخی دیگر کاملا از این ویژگی آگاهی دارند و سعی می کنند روی آن کار کنند و آن را در خود بهبود بخشند.داشتن هوش هیجانی می تواند در شرایط مختلف زندگی مانند محل کار،خانه،مدرسه یا حتی هنگام معاشرت با دوستان به شما کمک فراوانی کند.

اما چه کسانی دارای هوش هیجانی بالایی هستند؟

۱-به واکنش های خود فکر میکنند.

هوش هیجانی میتواند به معنی تفاوت بین یک واکنش خوب با یک واکنش بد در شرایط مختلف باشد.احساسات و عواطف اطلاعات مهمی را در دل خود جای داده اند که این اطلاعات به ما در فعالیت های شخصی و اجتماعی کمک می کنند اما گاهی این احساسات و عواطف آن قدر به ما فشار می آورند که باعث می شوند در شرایط مختلفی رفتاری خارج از میل و اراده از ما سر بزند.

افرادی که فاقد هوش هیجانی لازم هستند بیش تر در معرض واکنش هایی اند که بدون سبک و سنگین کردن شرایط و تفکر درست درباره آن ها سر میزند. افرادی که توانایی لازم در تنظیم و کنترل احساسات منفی خودندارند بیش تر احتمال دارد که در روابط اجتماعی خود دچار مشکل شوند و این مساله باعث تشدید احساس افسردگی در فرد می شود.

نتایج مطالعات نشان می دهد افرادی که افسردگی شدید دارند در درک و مدیریت احساسات و عواطف خود مشکل دارند. همچنین علایم افسردگی در افرادی که دارای هوش هیجانی پایینی هستند (حتی اگر از نظر بالینی افسرده نباشند)بیش تر دیده شده است.

 

۲-به شرایط مثل یک چالش نگاه می کنند.

اگر شما می توانید احساسات منفی درون خود را تشخیص داده و به شرایط دشوار مثل یک چالش نگاه کنید و به آن ها دیدی مثبت و رویکردی با ثبات داشته باشید،شما جز افرادی هستید که هوش هیجانی بالایی دارند.

تصور کنید شغل خود را از دست داده اید. فردی که هوش هیجانی بالایی دارد احساسات و عواطف خود را به عنوان نشانه و دستاویزی برای حرکت و عمل میبیند تا هم با چالش های موجود تعامل برقرار کند و هم افکار واحساسات خود را کنترل کند. اما کسی که هوش هیجانی بالایی ندارد عمیقا در این موضوع فرو می رود،خود را ناامیدانه فردی بیکار تلقی می کند و به سمت افسردگی حرکت می کند.

۳-احساسات و عواطف خود را اصلاح می کند.

بدیهی است لحظاتی در زندگی وجود دارد که در آن احساسات ما به خوبی کار نمیکند،اما اگر شما فردی با هوش هیجانی بالایی باشید این توانایی را دارید تا در هنگام مواجهه یا بعد از بروز چنین شرایطی احساسات و عواطف خود را اصلاح کنید. برای مثال،گرچه سطح مناسبی اضطراب عملکرد شناختی ما را با افزایش تمرکز و انگیزه بهبود می بخشد،اما میزان زیاد آن روی عملکرد شناختی ما تاثیر منفی می گذارد. بنابر این پیدا کردن نقطه میانگین بین اضطراب بسیار زیاد و اضطراب بیش از حد کم می تواند در عملکرد ما تاثیر بسیار مثبتی بگذارد.

بدیهی است که اعتدال نکته کلیدی در مدیریت احساسات و عواطف است. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند از این موضوع آگاهی کامل دارند و توانایی اصلاح درست و به موقع احساسات و عواطف خود را دارند. شاید به همین دلیل است که نتایج  پژوهش ها نشان می دهد افراد دارای هوش هیجیانی بالا میزان کم تری از استرس را در زندگی و شرایط مختلف تجربه می کنند.

۴-می توانند خود را جای دیگران بگذارند.

اگر می توانید در شرایط مختلف دیگران را درک کرده و خود را جای آن ها بگذارید،شما هوش هیجانی بالایی دارید. هوش هیجانی عنصری بسیار مهم در فضاهای کاری است که کار کردن در آن ها نیازمند کار احساسی زیادی است. در این فضاهای کاری کارمندان باید طبق دستور العمل های سازمانی احساسات و عواطف خود را کنترل و مدیریت کنند. برای مثال در شغل های مربوط به خدمات مشتریان این ویژگی نمود زیادی پیدا میکند چراکه کارکنان این بخش ها باید با مشتریان هم ذات پنداری کنند حتی اگر مشتری در حال فریاد زدن بر سر آن ها باشد.

به همین دلیل هم هست که آموزش هوش هیجانی در محل کار بسیار متداول شده است. در این آموزش ها بیش تر روی تمرکز بر مدیریت و بیان احساسات و عواطف کار می شود که به طور مستقیم به ارتباطات و عملکردهای کاری مرتبط می شود. همچنین ذکر این نکته ضروری است که هوش هیجانی یک قابلیت شناختی است که می تواند با افزایش سن افزایش یابد. اگر شما فاقد این ویژگی های ذکر شده هستید اصلا نگران نباشید،همیشه زمان

برای کار و تمرکز روی افزایش هوش هیجانی وجود دارد.